اشنویه، شهرستانی در جنوب استان آذربایجان غربی؛ از شمال به شهرستان ارومیه، از مغرب به کشور عراق و ترکیه، از جنوب و مشرق به شهرستانهای پیرانشهر و نقده محدود میشود (اطلس راهنمای استانهای ایران، ص۵). این شهرستان با مرکزیت شهر اشنویه در موقعیت جغرافیایی ۴۴درجه و ۴۵ دقیقه طول شرقی و ۴۵درجه و ۱۷دقیقه عرض شمالی به فاصله ۷۳ کیلومتر از شهر ارومیه و در ارتفاع۱۴۱۳ متری از سطح دریا واقع شده است. وسعت این شهرستان ۱۱۸۷ کیلومتر مربع است (ر.ک: سالنامه آماری۱۳۹۳).
اشنویه در اصل اُشنه بوده که به معنی گیاه خوشبوست، و در فارسی به آن «گیاه دواله» میگویند که بر درخت صنوبر و گردو میپیچید (نوبان، ص۷۵). این نام در منابع به صورت اُشنه، شنود و اُشنو آمده است (سنندجی، ص۴۶۲). ارامنه این محل را اشنویه، اشنه و شنود به معنای لب دره نامگذاری کردند (روزشمار شهید بروجردی- اشنویه، ص۱). ناحیهای که شهر اشنویه در آن قرار دارد، دارای پیشینهای طولانی است. آثار به دست آمده از تپۀ دینخواه از جمله کوزههای بزرگ و کوچک، مهره، زینت آلات و گورهای متعدد، قدمت آن نواحی را به هزارههای پیش از میلاد باز میگرداند. اشنویه که از دیرباز مسکن کردهای موسوم به هذبانیه(هذبانی) بود تا سدههای بعد همچنان آبادانی خود را حفظ کرد. هذبانیان از مراتع اطراف آنجا، برای نگهداری احشام خود بهره میبردند (دایره المعارف بزرگ اسلامی، ص۸۴). تیرهای از آنان که روّادیان نام داشتند، در ارمنستان ساکن شدند (کسروی، ص۱۴۸).
اشنویه، در یک منطقه کوهستانی و سردسیر در جوار مرزهای کشورهای عراق و ترکیه واقع شده است. بلندترین ارتفاعات شهرستان اشنویه عبارتند از: کوه کَلهشین با ارتفاع ۲۳۸۵ متر، ساریداش ۳۹۰۷ متر و کوه دالامپر با ارتفاع ۳۲۰۰ متر که مرز سه کشور ایران، عراق و ترکیه را تشکیل میدهد (استان شناسی، ص۶). این شهرستان از آب و هوای نسبتاً سرد و نیمهخشک برخوردار است. بیشترین درجه حرارت آن در تابستان ۳۲ درجه بالای صفر و کمترین آن در زمستان ۲۱ درجه زیر صفر میباشد. میزان بارش سالیانه در این منطقه به طور متوسط حدود ۴۰۰ میلیمتر است (روزشمار شهید بروجردی- اشنویه، ص۱). شهرستان اشنویه دارای ۴ رودخانۀ دائمی و ۳ رودخانۀ فصلی است و رودهای پرآب و دائمی آن گادارچای، گِردکشانه، شیخان و کانیرش که با سرچشمه گرفتن از کوههای دالامپر، پوریک و کلهشین، زمینهای حاصلخیز این منطقه را سیراب میکنند (پورمراغه، ص۱۹۳).
پوشش گیاهی منطقه غنی و جهت چرای دام به اندازه کافی موجود است، همچنین رستنیهای مختلفی از جمله درختان بلوط، ارژن، زالزالک و گیاهان دارویی و صنعتی همانند گلگاوزبان، شیرینبیان، گل ختمی، ریواس، کاسنی، گَوَن وکتیرا در آن به وفور یافت میشود (روزشمار شهید بروجردی- اشنویه، ص۱). بیش از پنج هزار هکتار باغات سیب و گیلاس، زردآلو، گردو و... ، که گیلاس آن از شهرت بسزایی برخوردار میباشد؛ گندم، نخود، چغندرقند، سیبزمینی، دانههای روغنی، برنج گرده(بیشتر در گذشته) و غیره از مهمترین محصولات زراعی اشنویه است و میوههای جالیزی(خربزه، هندوانه و خیار) در آن بصورت کشت دو فصله انجام میگیرد (پورمراغه، ص۱۹۵).
براساس آخرین تقسیمات کشوری در سال۱۳۹۰، دارای دو بخش مرکزی، شامل دهستانهای اشنویه شمالی و دشتبیل در شمال و بخش نالوس، دربردارندۀ دهستانهای اشنویۀ جنوبی و هق در جنوب است. طبق سرشماری سال ۱۳۹۰ این شهرستان ۷۵ روستا دارد. در ۱۳۹۵جمعیت این شهرستان ۷۳۸۸۶ نفر اعلام شد که در مقایسه با سرشماری سال ۱۳۶۵ که جمعیت آن در حدود ۲۳۷۴۰ نفر بوده افزایش چشمگیری داشته است (ر.ک: سرشماری عمومی نفوس و مسکن، سالهای ۱۳۹۵،۱۳۶۵). زبان مردم این دیار، فارسی با گویش کردی و دین آنها اسلام با مذهب سنی شافعی است (روزشمار شهید بروجردی- اشنویه، ص۲). سه راه آسفالته از مرکز این شهرستان منشعب میگردند: الف-) اشنویه – پیرانشهر به طول ۳۵ کیلومتر به سمت جنوب، ب-) اشنویه – نقده به طول ۳۵ کیلومتر به سمت جنوبشرقی، ج-) اشنویه – ارومیه به طول ۷۰ کیلومتر به سمت شمال (روزشمار شهید بروجردی، اشنویه، ص۱).
اشنویه در دو سدۀ اخیر تحولات گوناگونی به خود دیده است، ازجمله میتوان به بروز طاعون(1254.ق)، زلزله(1320.ق)، یورش عثمانیها(1327.ق) و سپس هجوم روسها اشاره کرد. این حوادث، قحطی و مرگومیر عدۀ بسیاری از ساکنان آن را در پی داشت. در آغاز سدۀ ۱۴شمسی نیز اسماعیلآقا(سیمیتقو) که از سران ایل شکاک و عامل ناامنی و آشوب بسیار در آذربایجان بود، توسط نیروهای دولتی در اشنویه کشته شد (دایره المعارف بزرگ اسلامی، ص۸۴).
ملامصطفی بارزانی[1] نیز که در سال ۱۹۳۲.م (1310.ه.ش) با بهره برداری از شرایط جنگ دوم جهانی و کاهش حمایتهای انگلیس از دولت عراق، اقدامات خود را شدت بخشیده بود و جنگ خونینی را با حکومت مرکزی عراق آغاز کرده بود، با واکنش شدید دولت عراق سرکوب شد. سرکوب بارزانیها، ملا مصطفی را وا داشت که دستور به کوچ دسته جمعی سی و پنج هزار بارزانی در سال ۱۹۴۵.م به خاک ایران دهد. او آنان را در شهرهای اشنویه، نقده و مهاباد ساکن نمود؛ این مسئله موجب همراهی شورشیان کرد ایرانی به رهبری قاضی محمد با بارزانی ها گشت. نتیجه این همراهی بروز درگیری های نظامی بین بارزانی ها و ارتش ایران در زمان پهلوی اول در منطقه کردستان ایران شد(سایت خبری مشرق،ص۱).
در سالهای اولیۀ پیروزی انقلاب و قبل از آغاز جنگ، حزب دمکرات کردستان با سازماندهی پیشمرگههای مسلح، پارهای از مناطق و شهرهای کردنشین در استان آذربایجانغربی و کردستان را به اشغال خود درآورده بود. هنگام شروع جنگ هنوز بعضی روستاها و شهرهای کردنشین نزدیک مرز در استانهای آذربایجانغربی و کردستان از جمله شهرهای بوکان و اشنویه در کنترل حزب دمکرات بود؛ این شهرها حدود دو سال و نیم در اختیار این حزب قرار داشت و نیروهای انتظامی و نظامی جمهوری اسلامی در آنها حضور نداشتند (مظهرصفاری، ص۲۵۳).
اشنویه در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی شهر کوچکی بود. با فعالیت گروههای تجزیهطلب و ایجاد تشکیلاتی برای خودمختاری و به دست گرفتن ادارات و کنترل شهر، این شهر به سرعت دچار بحران شد. هرج و مرج و بیقانونی کمکم روی منطقه سایه انداخت و زندگی عادی مردم را مختل کرد. ضدانقلاب ابتدا با تبلیغات فراوان موجب تشویش ذهنیت مردم شد. عزالدین حسینی[2] با ظاهری خیرخواه، گروهی از مردم را با خود همراه کرد تا مقدمات خودمختاری را فراهم کند. امام خمینی(ره ) با تیزبینی، تحرکات ضدانقلاب را نظاره میکرد و با درایت، اهداف شوم آنان را خنثی میکرد. علاوه بر فعالیت ضدانقلاب، از سوی ارتش عراق هم در مناطق مرزی اشنویه تجاوزات آشکاری صورت میگرفت و موجب نارضایتی مردم منطقه میشد (آقامیرزایی، ص۱۸).
شهر مرزی اشنویه در طول بحران در مناطق غرب و شمالغرب سه بار پاکسازی شد. اولین بار در شهریور ماه ۱۳۵۸ به دست توانمند نیروهای لشکر ۶۴ ارومیه پاکسازی گردید. اما چندی پس از آن شهر دستخوش آشوب و درگیری گردید (مظهر صفاری، ۲۵۳). دومین عملیات پاکسازی اشنویه، اوایل فروردین ۱۳۵۹ ، زمانی که بیشتر مناطق استان آذربایجانغربی در حال پاکسازی بود، صورت گرفت. در عملیات آزادسازی اشنویه، نیروها تا ده کیلومتری این شهر پیشروی کردند. در ادامۀ پاکسازی، در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۵۹ ، نیروهای جمهوری اسلامی در اهداف تعیین شده مستقر شده و کنترل منطقه را به دست گرفتند. همچنین با تصرف ارتفاعات اطراف اشنویه، این شهر را به محاصره در آوردند و با صدور اطلاعیهای، از عناصر مسلح غیرقانونی خواستند تا سلاحهای خود را به نزدیکترین پایگاه نظامی تحویل دهند (آقامیرزایی، ص۲۱).
در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۵۹ پاسداران انقلاب اسلامی وارد اشنویه شدند و با همکاری ارتش شروع به تأسیس مقرها و پایگاههایی از جمله: جبرئیلآباد*، گردکاشان، هق*، بیمضرته، خالدآباد، نالوس*، آغبلاغ* و ... کردند. مجموع مقرها و پایگاههای سپاه ، ارتش و ژاندارمری در مقطع نبرد دوم در محدوده شهرستان اشنویه ۵۴ مورد به تفکیک ذیل بود: ۱- سپاه ۳۳ مقر و پایگاه ۲- ارتش ۶ مقر و پایگاه ۳- ژاندارمری ۱۵ مقر و پایگاه (ر.ک: روزشمار شهید بروجردی – اشنویه).
با شروع جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، اگر چه این منطقه به علت نزدیکی به مرز دارای موقعیت سوالجیشی بود و به عنوان طرح اصلی عملیات در جبهۀ شمالی قرار گرفت (روزشمار جنگ، کتاب چهارم، ص۲۳)، در همان هفته آغازین جنگ افراد حزب دمکرات در قریۀ حاجیکندی و قریۀ آغبلاغ اشنویه با ایجاد امکاناتی نظیر درمانگاه، انبار مهمات و پایگاه برای خود و مستقر نمودن یک قبضه خمپارهانداز ۱۲۰ م.م ، در پیرامون شهر اشنویه اقدام به ثبتنام و جمعآوری افراد داوطلب برای گروه وابسته به پالبزبان و اویسی نمودند (گامهای نخستین، ص۵۵۲؛ پلهای تسخیرناپذیر، ص۴۶). با تسلط ضدانقلاب بر منطقۀ اشنویه عدهای دیگر از عناصر وابسته به آنها از طریق جادۀ کلاشین وارد این شهر شدند (پلهای تسخیرناپذیر، ص۳۳۶). به موازات آن ارتش عراق مقادیر قابل توجهی مهمات و خواربار به یکی از روستاهای اشنویه که عبدالرحمان قاسملو(1دی۱۳۰۹-22تیر۱۳۶۸)، رهبر حزب دمکرات در آنجا مستقر بود، ارسال کرد. رژیم کشور عراق به ضدانقلاب اقلام قابل توجه دیگری؛ شامل پنجاه دستگاه تراکتور به همراه یدک حامل گازوئیل و نفت را از طریق مرز کلاشین وارد منطقه کرد (ر.ک: هویزه، آخرین گامهای اشغالگر).
در خرداد ماه ۱۳۶۰ عناصر مسلح غیرقانونی و گروههای مخالف و فرصتطلب با پشتیبانی داخلی و خارجی، به ویژه دولت بعثی عراق در مناطق غربی و جنوبغربی استان از جمله اشنویه، نقده و آبادیهای اطراف به استعداد تقریبی هزار نفر پراکنده شدند و اقدام به فعالیتهای نامنظم از قبیل غارت و چپاول، دستبرد، اجرای کمین، اقدامات تخریبی، عملیات تخریبی و گروگانگیری خود را اجرا می نمودند. این عناصر از نظر مهمات و جنگافزارهای سنگین در محدودیت شدید قرار داشته و در مقابل عملیات رزمندگان اسلام یارای مقاومت نداشتند. در این اوضاع لشکر ۶۴ پیاده ارومیه مأموریت یافت، با استفاده از یگانهای سازمانی و عناصر از ناحیه سه ژاندارمری و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نسبت به پاکسازی منطقه از عناصر مزدور و ضدانقلاب و نیز برقراری حاکمیت نظام مقدس جمهوری اسلامی در منطقه اقدام کنند و عملیات خلع سلاح و پاکسازی شهرستان اشنویه و آبادیهای اطراف را آغاز نماید و پس از برقراری امنیت داخلی، ارتفاعات استراتژیک کلاشین را در منطقه اشنویه اشغال و از هرگونه نفوذ دشمن به خاک جمهوری اسلامی ایران جلوگیری نماید. از همین روی لشکر با دو گروه رزمی شامل: گروه رزمی ۲۰۲ ژاندارمری در شمال (راست) در محور نقده- تپه پیرناصر - اشنویه تلاش اصلی و گروه رزمی پیاده ۱۹۸ در جنوب (چپ) در محور گردنه دوآب- ده گُرجی- نالوس به منظور تأمین و پاکسازی شهرستان اشنویه حرکت کرد و ناحیه ژاندارمری محورهای فوق را به طور کامل پاکسازی و در مسیرهای فوق با ایجاد پایگاههایی کنترل منطقه را در دست گرفت. اجرای این علمیات باعث گردید که محور های مواصلاتی نقده و جلدیان به اشنویه بازگشایی و عبور و مرور در محور به سهولت انجام شود، به طوری که رزمندگان توانستند به ارتفاعات کلاشین دسترسی پیدا کنند و از نفوذ دشمن بعثی به داخل خاک جمهوری اسلامی ایران جلوگیری کنند (ر.ک:کارنامه عملیاتی لشکر ۶۴ ارومیه؛ عزل بنی صدر سرآغاز یک تحول، ص۳۵).
سومین بار عملیات پاکسازی اشنویه در ۱۹ شهریور۱۳۶۰ صورت گرفت، زیرا این شهر علیرغم پاکسازیهای مکرر و پیدرپی، دوباره به اشغال احزاب و گروهکهای درآمده بود. این بار حرکت نیروها از سمت سلماس به طرف ارومیه و اشنویه آغاز شد. در نتیجۀ این عملیات هماهنگ که با حضور نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ارتش و پیشمرگان مسلمان کرد به اجرا درآمد، علاوه بر شهر مرزی اشنویه، ارتفاعات مهم آغبلاغ در اطراف شهر، همچنین مناطق صومای برادوست، سرو، ترگور، مرگور، درۀشهیدان و کلاشین که در مسیر حرکت نیروها قرار داشت، آزاد شد (آقامیرزایی، ص۲۲).
برای آزادسازی اشنویه، در تابستان طرحی در سپاه آذربایجانغربی با استفاده از اطلاعات دریافتی از منطقه تهیه شد. بر اساس آن، رزمندگان باید از محور شمال و از طریق محور سیلوانا-دیزج به زیوه میرفتند و سپس از آن جا به سمت اشنویه حرکت میکردند و این شهر را آزاد مینمودند. با حضور سرهنگ صیاد شیرازی (فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران - 13) و فرماندهان رده بالای نظامی استان به ویژه پاسدار مهندس مهدی باکری (فرمانده عملیات وقت سپاه پاسداران ارومیه – 1333-1363ش) طرح عملیات ریخته شد و مقرر گردید از سه محور ذیل عملیات پاکسازی اشنویه انجام گردد:محور زیوه - اشنویه (سپاه پاسداران ارومیه)؛ محور نقده- اشنویه (ژاندارمری)؛ محور جلدیان- صوفیان- اشنویه (یکی از تیپهای لشکر ۶۴ پیاده ارومیه) (مظهرصفاری، ص۲۵۴).
آزادسازی شهر مرزی اشنویه پس از ماهها از دست گروههای ضدانقلاب و مزدوران بعثی، به نقطۀ عطفی در پیشروی نیروهای انقلاب در منطقۀ کردستان تبدیل شد. بعد از آزادی سردشت، و پس از عزل شهید صیاد شیرازی توسط ابوالحسن بنیصدر، دو شهر بوکان و اشنویه، تا نزدیک به ۹ ماه یعنی تا زمانی که بنیصدر رفت و شهید رجایی آمد، دست ضدانقلاب بود. فعالیت رزمندگان اسلام هم کاری از پیش نمیبرد؛ چون هماهنگیای که در کردستان علیه ضدانقلاب وجود داشت، در آنجا نبود. شهید رجایی که به ریاست جمهوری رسید، دوباره از شهید صیاد شیرازی دعوت کرد و دو درجۀ پس گرفته شده توسط بنیصدر را برگرداند و ایشان فرمانده قرارگاه شمالغرب شد و بعد در عرض ۴۰ روز، اشنویه و بوکان هم آزاد شد (آقامیرزایی، ص۲۲).
در سال ۱۳۶۱ تهاجم عناصر ضدانقلاب به شهر اشنویه همچنان ادامه یافت. بطوریکه در بهمن ماه همان سال اکراد بارزانی با عناصر ضدانقلاب در اشنویه، در نَلیوان اشنویه درگیر شدند. پس از کسب اطلاع، تعدادی از نیروهای کمکی بارزانی و سپاه پاسداران به محل اعزام و تا پایان همان روز درگیری ادامه یافت. طی این درگیری سه نفر از نیروهای بارزانی مجروح و از سرنوشت ۱۵ نفر اطلاعی به دست نیامد(هنگ ژاندارمری مهاباد) (مالکی، ج۱، ص۱۸۵).
پس از آنکه شهر اشنویه به کنترل نیروهای جمهوری اسلامی ایران درآمد، گروههای شورشی در ارتفاعات مرزی اشنویه مستقر شدند و چند پایگاه در خاک عراق به ویژه در درۀ خاکورک ایجاد کردند و سپس نیروهایشان را برای ایجاد ناامنی به روستاها و جادههای ارتباطی و حتی شهرهای اشنویه و ارومیه میفرستادند و آرامش مردم را سلب میکردند. قرارگاه حمزه سیدالشهدا، به منظور افزایش ضریب امنیتی شهرهای اشنویه، ارومیه و روستاهای نواحی مرزی، به قرارگاه نصر مستقر در اشنویه مأموریت داد با به کارگیری یک تیپ از ارتش؛ ۲گردان جندالله از اشنویه و پیرانشهر؛ گردان نبی اکرم اشنویه؛ گروهان ژاندارمری اشنویه و نیروهای حزب دمکرات کردستان عراق (نیروهای مسعود بارزانی)، گروههای شورشی مستقر در این منطقه را سرکوب، ارتفاعات مرزی اشنویه را تصرف و چند پایگاه در روستاهای کانیرَش، گَلازَرده، لولان، کانیسرخ و آغبلاغ ایجاد کند. قرارگاه نصر، این عملیات را در ۲۵بهمن ۱۳۶۳ در حالی آغاز کرد که همهی ارتفاعات منطقه پوشیده از برف بود. شورشیان نیز با مشاهدهی رزمندگان، به خاک عراق گریختند و به همین دلیل ضربهای اساسی به آنها وارد نشد. اما یگانهای عملیاتی چند پایگاه در ارتفاعات و روستاهای مورد نظر احداث کردند و با برقراری امنیت منطقه، هدفهای اصلی عملیات تأمین شد (صادقی، ص۱۵۸).
پس از عملیات بدر و در ابتدای سال ۱۳۶۴، آیتالله هاشمی رفسنجانی فرمانده عالی جنگ، پذیرفت که ارتش و سپاه به طور جداگانه و در مناطق گوناگون وارد عمل شوند و عملیاتهای مستقلی را علیه ارتش عراق اجرا کنند. منطقهی عمومی سیدکان عراق در محور اشنویه و پیرانشهر از جمله مناطقی بود که سپاه پاسداران با مدیریت قرارگاه رمضان از مدتها قبل آن را آمادهی عملیات میکرد. با اعلام آمادگی ارتش سرهنگ علی صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش، دستور اجرای عملیات قادر را در منطقه مرزی اشنویه و پیرانشهر به یگانهای تحت امرش ابلاغ کرد. این عملیات که در ۲۴ تیر ۱۳۶۴ آغاز شده بود، تا ۱۸ شهریور ۱۳۶۴، سه بار تکرار شد، اما هر بار بنا به دلایلی، اهداف عملیات تأمین نمیشد و در نهایت با تصرف بخشی از اهداف عملیات به پایان رسید. در این عملیات ۱۵۰۰ نفر از نیروهای دشمن کشته یا زخمی و ۲۰ نفر اسیر شدند (همان، ص۱۷۸).
پس از آن همزمان با سالروز تشکیل واحد بسیج مستضعفین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ایران ، واحد بسیج مستضعفین شهر اشنویه نیز فعالیت خود را در ۸/9/1360 آغاز کرد. با تشکیل این واحد در روستاهای تابعه این شهر، حفظ امنیت این مناطق در مقابل حمله ضدانقلابیون به عهده برادران عضو قرار گرفت. در تیرماه ۱۳۶۴کارکنان آموزش و پرورش اشنویه در ادامه کمکهای ماهانه خود به جنگزدگان بار دیگر ۱۴۶ هزار ریال وجه نقد ارسال داشتند. مردم اشنویه نیز در تاریخ ۲۴/4/1364 مبلغ ۱۴۵.۲۹۶ ریال به جبهههای جنگ کمک کردند (ر.ک: روزشمار شهید بروجردی – اشنویه).
بیست و دوم تیرماه سال ۱۳۶۴ بود که هواپیماهای جنگندۀ ارتش عراق در ساعت ۱۳:۳۰ اطراف شهرستان اشنویه را بمباران کردند. طی این تهاجم هوایی یک نفر از اهالی روستای ذمه شهید و دو نفر مجروح شدند (مالکی، ص۱۷۳). چند روز بعد(28/4/1364) دوباره شهرستان اشنویه توسط هواپیماهای دشمن بعثی بمباران شد (امیرنظمیافشار، حاجیلو، ص۴۲). بمباران هوایی این شهرستان به همین جا ختم نشد و بار دیگر در ۱۸ شهریور همان سال هواپیماهای جنگنده ارتش عراق در ساعت ۱۰:۳۰ به طور پراکنده اطراف شهرستان اشنویه را بمباران کردند (همان، ص۲۰۲). اقدام ددمنشانه دیگر رژیم جنایتکار حاکم بر عراق بمباران شیمیایی اشنویه در سال ۱۳۶۷ بود که در روز عید سعید غدیر خم همزمان با ادامه مذاکرات صلح در شورای امنیت سازمان ملل متحد صورت گرفت و عده زیادی از هموطنانمان را مصدوم کرد. (همان، ص۲۲).
در اواخر سال ۱۳۶۷ نیروهای سپاه پاسداران اشنویه، شدیدترین درگیری را پس از عملیات قادر با نیروهای عراقی داشتند که در پی آن رزمندگان مقاومت خوبی از خود به نمایش گذاشتند (بنیادحفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس، سندش ب ـ ۲۲ـ ۰۴ـ ۰۵ـ m). در امر بازسازی شهر اشنویه نیز تلاشهای خوبی انجام گرفت که از نمونه بازسازی و نوسازی آن میتوان به بازسازی تأسیسات حفاظتی شهر، ساخت پناهگاه، تعمیر خیابانها و تکمیل تأسیسات ورزشی اشاره کرد (ر.ک: ستاد بازسازی و نوسازی مناطق جنگزده کشور، ج ۲۱).
در طول جنگ تحمیلی و جنگ با ضدانقلاب داخلی بیمارستانهای ارومیه، نقده، میاندوآب و بیمارستان هلال احمر شهرستان نقده پذیرای مجروحان بودهاند (ر.ک: همان). در مردادماه ۱۳۶۷ رژیم بعثی عراق، در یک اقدام ددمنشانه بخشی از مناطق اشنویه را بمباران شیمیایی کرد، که تعدادی از اهالی بخش اشنویه مسموم شدند. در این بمباران، بیش از ۴ نقطه در غرب اشنویه هدف قرار گرفت (بنیادحفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس، سند ش ۰۱۶۶۴۹). در دوران جنگ تحمیلی، هواپیماهای عراق ۹ بار اشنویه را بمباران کردند که بر اثر آن تعداد زیادی از مردم این شهر شهید و مجروح شدند (صادقی، ص۱۰).
مردم این شهرستان تاکنون ۱۳۹ تن شهید، ۱۹۴ تن جانباز و ۵۲۵ تن آزاده تقدیم نظام جمهوری اسلامی نمودهاند. شهدای شاخص آن ملااحمد احمدی، سید سعید حسینی، صباح باوفا، اسمعیل اسکندری، مظفر اسکندری و محمود اسکندری میباشد(نامه فرمانداری اشنویه، ۷/12/97).
مآخذ:
آقامیرزایی، محمدعلی ، قطعهای از آسمان (اشنویه)، تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، ۱۳۹۴؛ آلداوود، آ.ب، دایره المعارف بزرگ اسلامی، جلد۹، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۹؛ استان شناسی آذربایجانغربی. وزارت آموزش و پرورش، تهران: انتشارات شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران (سهامی خاص)، 1381؛ اطلس راهنمای استانهای ایران، سازمان جغرافیایی ارتش. انتشارات سازمان جغرافیای نیروهای مسلح، چاپ سوم، ۱۳۹۰؛ بنیادحفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس، مرکز ملی اسناد و کتابخانه جامع دفاعمقدس، سند ش۱۶۶۴۹؛ پلهای تسخیرناپذیر، مرکز پژوهشهای دفاع مقدس نیروی زمینی آجا، تهران: ۱۳۸۵؛ پورمراغه، طاهر، نگاهی به سطح توسعۀ استان آذربایجانغربی از لحاظ شاخصهای طبیعی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، تبریز: انتشارات آناس،۱۳۹۴؛ حاجیزاده، فوزیه، رضازاده، محمدامین، دایره المعارف روستاهای استان آ.غ، ارومیه، نشر وارستگان نوابغ سرمد، ۱۳۹۳؛ سالنامه آماری استان آذربایجان غربی، مرکز آمار ایران، ۱۳۹۳؛ سایت خبری مشرق نیوز https://www.mashreghnews.ir ؛ سپاه پاسداران، روز شمار پروژه شهید بروجردی، تهران، -مرکز مطالعات امنیت پایدار دانشگاه امام حسین(ع) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶؛ ستاد بازسازی و نوسازی مناطق جنگزده کشور، ج۲؛ سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچنده، ۱۳۶۶؛ سرشماری عمومی نفوس و مسکن، تهران: www.amar.org.ir، 1395؛ سلطانی، حسن، کارنامۀ عملیاتی لشکر۶۴ پیادۀ ارومیه، امور ایثارگران تیپ۱۶۴ پیادۀ پیرانشهر؛ سنندجی، میرزا شکرالله، تحفه ناصری در تاریخ و جغرافیای کردستان، تصحیح حشمتالله طبیبی، تهران: چاپخانه سپهر، ۱۳۷۵؛ صادقی، رضا، آذربایجان غربی در جنگ با ضد انقلاب و دفاع مقدس، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس۱۳۹۱؛ کسروی تبریزی، احمد، شهریاران گمنام، تهران: انتشارات دنیای کتاب، ۱۳۸۴؛ گامهای نخستین، مرکز پژوهشهای دفاعمقدس نیرویزمینی آجا، تهران: ۱۳۸۶؛ مالکی گمچی، اسدالله، روزشمار دفاع مقدس فرماندهی نیروی انتظامی استان آ.غ، تهران: پژوهشگاه علوم انتظامی و مطالعات اجتماعی ناجا- مرکز ستاد، ۱۳۹۵؛ مظهر صفاری، مجید، فرمانده نجیب، تهران: نشرصریر، ۱۳۹۶؛ نوبان، مهرالزمان، نام مکانهای جغرافیایی در بسترزمان (نام قاره، کشور، استان، شهر، بخش، آبادی، دریا و...) انتشارات ماه ۱۳۷۶؛ هویزه، آخرین گامهای اشغالگر، تهران: مرکز مطالعات جنگ سپاه، ۱۳۸۰ش.
/سونا برزگر داشآغولی/
[1] رهبر مبارزات سیاسی بارزانیها در عراق، ۱۹۳۲ میلادی
[2] از عوامل گروهک تروریستی کومله